تقریبا مقارن با روانشناسی علمی جدید ، روانشناسی دین هم متولد شد و تحقیقات ادامه پیدا کرد . در ابتدای ان ، چند سنت و دیدگاه مهم را میبینیم که در بحث های روانشناسی دین در غرب شکل گرفته است . یکی از انها تحت عنوان سنت انگلیسی _امریکایی شناخته میشود ، روانشناسانی هستند که در انگلیس و امریکا تحقیقات را انجام دادند . نمونه کارهای انها مثل گالتون ، ویلیام جیمز ، هال و دیگران که نگاهشان یک نگاه تجربی و توصیفی به دین بود .حال بیاییم با ویلیام جیمز (یکی از شخصیتهای این سنت)و پاره ای از اقدامات او در این حیطه کمی اشنا شویم . جیمز یک روانشناس ،فیلسوف و هنرمند مهم امریکایی در اوایل قرن بیستم بود .
او، مانند وبر ، از (همدلی) یا به عبارت دیگر (درون نگری پدیدار شناختی ) برای بررسی و شناخت پدیده ای دینی استفاده کرد. (1935، Perry). هدف او یافتن قوانین روان شناختی حاکم بر رابطه دین و روان بود ، و به عنوان یک عملگرا به دنبال ان بود که کاربرد و ارزش عملی دین برای روان و شخصیت انسان را به اثبات برساند . به خصوص ، جیمز در صدد بود که ایا دین میتواند احساس و معنویت ایجاد کند و در دست یابی به ارمان های انسانی مفید واقع شود . (Wulff،1991) و در نهایت به این نتیجه رسید : علی رغم نامعقول و سخیف بودن نظریه ها و اعتقادات دینی، وجود دین به طور کلی مهم ترین عامل در زندگی انسان است.(Henry JamesT1920) سنت دوم سنت المانی ست که کسانی مثل فروید ، یونگ ، اتو، شلایر ماخر از شخصیتهای این دیدگاه هستند . کارهایشان مقداری بیشتر جنبه ی تبیینی دارد و ابعاد عمیق تر دینداری انسان را بحث میکنند و با انها سرو کار دارند و نظریه های جدی دارند که هم دیدگاه های منفی واقعیت روان شناسی تنزل داده و ان را چیزی جز حالات درونی و روانی انسان که به دنیای خارج فرافکنده شده اند ، تلقی نکرد. فروید اظهار داشت به نظر می رسد شکل گیری یک دین ، بر سرکوب پاره ای از انگیزه های غریزی و چشم پوشی و انکار انها مبتنی است. (1957) فروید نتیجه میگیرد که دین را می توان به عنوان یک نوروز وسواس همگانی در نظر گرفت.روانشناسان پس از فروید ممکن است به اندازه او در مورد دین بدبین نباشند ، ولی هیچ کدام به اندازه او با نفوذ نبوده اند .دیدگاه سوم ،سنت فرانسه یا فرانسوی است که نگاه ان بیشتر نگاه مرضی است . یعنی بیماری هایی که در رابطه با پدیده های دینی به وجود می اید مثل وسواس ، جن زدگی ، ضعف روانی و مواردی از این قبیل را بررسی میکنند . سنت فرانسوی در قیاس با دو سنت انگلیسی _امریکایی و المانی رشد پایداری نداشته است . کسانی مثل شارکو و پیرژانه به این سنت تعلق دارند . (در اینجا مطلب کوتاه جالبی درباره ی پیرژانه برایتان مطرح میکنم )پیرژانه روانشناس مشهور قرن 19و20 فرانسه ، روان رنجوری یا نوروتیسیزم را ضعف انرژی روانی دانسته و چنین تعریف کرده است : ناتوانی در تحقق بخشیدن به رفتارهایی که در دنیای بیرون اثر میگذارند . انسان روان رنجور ، زمان خود را به انجام دادن رفتارهایی کم ارزش محدود میکند ، به ویژه رفتارهایی که درونی شده اند . ناتوانی در انتخاب ، به ویژه در هنگام تصمیم گیری ، یکی از عناصر اصلی روان رنجوری است . دیدگاه دیگری وجود دارد و ان سنت روسیه است . روانشناسی دین در روسیه مدتها هم به لحاظ ی و هم به لحاظ زبانی دچار انزوا بوده است ، در سایه ی ت رسمی شوروسی سابق که ترویج تفکر الحادی بود ، روانشناسان دین در روسیه مدتها وقت خود را صرف این کردند که توضیح دهند چرا شهروندان ایشان انقدر سرسختانه مذهبی بودند و نیز به دنبال راه هایی بودند که انان را به جانب الحادگرایی ستیزه جویانه سوق دهند . برخی دیگر پیرو دیدگاه طبقاتی مارکس بودند که دین را دروغ میداند .ایوان پاولوف و گورجیوف از شخصیتهای مکتب روسیه هستند . در اینجا جالب است بدانید ایوان پاولوف ، (به رغم عقیده ی عام درباره ی این دانشمند مشهور) ، یک ملحد سازش ناپذیر بود . اگر چه پاولوف پسر یک کشیش ارتدکس روس بود ، در پاسخ به پرسشنامه ی سی .ال .دروبریج (1932)، به راستی وجود قلمرو روحی و نیز بقای نفس را پس از مرگ انکار کرد .
منابع:www.wikifeqh.ir(ویکی فقه، دانشنامه ی حوزوی)
مقاله روانشناسی دین (فصلنامه نقد و نظر شماره 35 و 36) fa.m.wikipedia.org نوشته ی دکتر حمزه گنجی .
ارزشیابی شخصیت . ساوالان
جزوه ی روانشناسی دین دکتر قنبری صفحه ی 61
مصاحبه با دو کودک 7 ساله درباره ی مفاهیم (خدا) و اخلاقیات
,، ,دین ,ی ,سنت ,روانشناسی , ,روانشناسی دین ,از شخصیتهای ,، به ,بود ،
درباره این سایت